امروز آزمونم خیلی بد و افتضاح بود ؛ آزمونی که اونهمه انتظارشو کشیدم و قرار بود بترمش ، ولی از چهار هفته فرصتی که برای خوندن داشتم اصلا اصلا خوب استفاده نکردم و گند زدم . گند زدم و اعصابم داغون شد . ولی اینبار ، با همه ی داغون شدنای قبل فرق میکنه . اینبار میگم لازم بود که مثل خار بره تو چشمم این درصدا . تا مثل دفعه ی قبل نشه ، که اونهمه ذوق کردم از درصدام به عنوان آزمون اول و بعدش اون غرور بی جای '' من باهوشم من باهوشم '' باعث شد فک کنم با کم درس خوندن هم نتیجه ی خوبی میگیرم .

الان نیاز شدیدی به شنیدنِ چندین و چند باره ی وویسی که مشاورم اخیرا فرستاده دارم .

دیروز اینجا نوشتم که چه تصمیمی برای روزهای پیشِ رو دارم ؛ و اتفاق امروز که خیلی خیلی ناراحت و عصبی‌م کرده مزید بر علت شد که این دو ماه و نیم رو جوری بخونم که هیچوقت تو زندگیم که درس نخوندم هیچی ، تصمیمی اینچنینی هم نگرفتم!


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها